
ای نا رفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم
زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر نا مردیت را خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود
.
مرا هرگز نباشد بیمی از مشت
برادر جان مرا نامردمی کشت
فتوت پیشه خندد روی در روی
زند نامرد ناکـــس خنجر از پشت
.
به نامردی نامردان قسم جانا که نامردی
که نامردان خجل گشتند از بس که تو نامردی
ادامه مطلب
|